47 روز تا شهادت انسیه الحوراء
ای پدر! دنیا با دیدار تو بارونق و بها بود و امروز در سوگواری تو انوار تو بریده و گلهای او پژمرده است و خشک و تر آن حکایت از شب های تاریک می کند. ای پدر! آن لحظه که جدایی پیش آمد، خواب از چشمم گریخت.
ای پدر! کیست از این پس که بیوگان و مسکینان را رعایت نماید و امت را تا قیامت هدایت فرماید.
ای پدر! ما در حضور تو عظیم بودیم و بعد از تو ذلیل و زبون آمدیم، کدام سرشک است که در فراق تو روان نمی شود و کدام حزن و اندوه است که بعد از تو پیوسته نمی گردد و کدام چشم است که پس از تو سرمه خواب می کشد؟ تو بهار یزدان و نور پیامبران بودی، چه شد که کوهسارها فرو نمی ریزد و چه پیش آمد دریاها را که فرو نمی رود، چگونه است که زلزله ها زمین را فرو نمی گیرد.
ای پدر! در بلا و رنجی عظیم و مصیبتی شگرف افتادم و در زیر بار گران و هولناک ماندم. ای پدر! فرشتگان بر تو بگریستند و افلاک در ایستادند و منبر تو بعد از تو وحشت انگیز و بدون استفاده گشت و محراب بی مناجات تو معطا ماند و قبر تو به پوشیده داشتن تو خوشحال گشت و بهشت به زیارت تو و دعای تومشتاق آمد.
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها